احساس آرامش و تعادل ذهنی
احساس آرامش و تعادل ذهنی
6 / 7 / 1388 ساعت | بازدید : 6677 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

انسان بطور فطری در  جستجوی حقیقت و شناخت ماهیت راستین خویش و همچنین پیوستن به خداوند است .حتی اگر خود از آن آگاه نباشد.انسان تا وقتی که از اصل و منشا حیات خود دور است آرام و قرار ندارد، به همین دلیل اگر از آگاهی بالایی برخوردار نباشدممکن است برای کسب آرامش و احساس رضایت و رهایی از پوچی و بیهودگی به سمت ثروت ،عنوان و مقام و حتی مواد مخدرو .... روی آورد تا این درد و غم و جدایی و از خود بیگانگی را از یاد ببرد.

آشفتکی ذهن انسان آنقدر است که به راحتی تحت تاثیر هر نیرویی قرار می گیرد، هر فکری را فکر خود دانسته ناخود آگاه دوران عمر خود را برا اساس معیار های تعیین شده ای سپری می سازد و...

 

افرادی که در طول این مسیر حرکت می کنن بعدها اگر قصد کمک به دیگران و همنوعان خور را داشته باشند با ارایه روشهای گوناگون مراقیه و مدیتیشن و ریلاکسیشن آنها را به نوعی از مسایل تکراری روزمره متوجه مسایل عمیق تر زندگی و جهان درونشان می سازد.

 

با شناخت دور و بر خویش و درون خود دریچه ای از جهان نوین بر روی ما باز می شو د و به تدریج آگاهی و نگرش شخص نسبت به زندگی به وجود می آید و انسان به ارزش های والای خود به عنوان یک ابر مخلوق وتوانایی های نامحدود خود پی می برد و در می یابد که در کلام او قدرت  خلاقیت سرشاری نهفته است که در هر لحظه این حق را دارد که سرنوشت خود را تغیر دهد. زمانی که انسان می خواهد دنیای ورای خود را بشناسد یا در اصطلاح به جهان های غیر مادی و متافیزیکی سفر کند و با آنها اشنا شود نیاز به انرژی دارد  در صورتی که موفق نشود متوجه کمبود انرژی خود گشته و آن وقت است که در می یابد ارزش انرژی در متافیزیک همانند ارزش پول در جهان مادی است و سعی می کند راههای کسب انرژی و جلوگیری از هدر رفتن آن را بیابد.

انسان در اثر احساس آرامش و تعادل ذهنی ناشی از متافیزیک در می یابد که این سوالات اساسی زندگی اوست که همیشه در ذهن هر انسانی هست.

 

 

 

من کیستم ؟ به کجا می رم؟ هدفم از آمدنم چیست؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 

هر کس با اهداف مختلفی به متافیزیک روی می آورد بسته به نظرات شخصی خودش انتظارات خاصی دارد :

 

بعضی برای آرامش

بعضی برای کنترل افکارشان

برخی احساس می کنند که با پرداختن به چنین تمریناتی و تجربیاتی می توانند  می تواتند احساس رضایت بیشتری را تجربه کنند.حتی می توان با دستیابی به مراتب بالای آگاهی  ارتباط خود را با مخلوق بهتر و خوب تر کند.

 

 

 

 

انسان موجودی سیری ناپزیر  است و همیشه نیاز به چیزی دارد که بتواند خلاء درونی خود را پر کند و احساس آرامش و سرور حقیقی بکندو تا به آن هدف عالی نرسدآن نیاز و آن خلاء پر نخواهد شد.

آن نیاز حقیقی که می تواند خلاء انسان را پر کند چیزی بجز خداوند نیست.

تا زمانی که انسان نفهمیده که خود وجودی از جلوه  خداست آن ارامش زیبا را درک نخواهد کرد.هر هدفی بجز خداوند توهم است.

آیا تا به حال فکر کرده ایم هدف از خلقت انسان چه بوده است؟؟؟

آیا بجز این بوده که خدایش را بشناسد و به آن برسد ، به آنی برسد که منصور حلاج رسید؟ (اناالحق)

اصلا رستگاری انسان در چیست؟

 

 

روح انسان یک روح کامل از هر لحاظ است چون جلوه ای از وجود خداوند است که می توان با آن با پروردگار خود تماس حاصل نمود.با شناختن ابعاد دیگر زندگی می توانیم در کسب آگاهی که سرشت حقیقی انسانهاست  خود را بهتر بشناسیم ،خداوند را در وجود خود ببینیم .می توان با این شناخت موجب اتحاد نیروهای فیزیکی و متافیزیکی گشت در این صورت است که زندگی موفقی چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ متافیزیکی خواهیم داشت.

 

 

صحبت از روح انسان است روحی که موجب تعالی بشر می شود روح آرمانگرای هر انسانی باید بتواند پرده از وجود نامریی و متافیزیکی خود بردارد.در متافیزیک دیدها عوض می شود و انسان جهان را با یک دید دیگر می بیند البته نه به این سبکی که الان می بینیم .

 

دیدها وسیع گشته  وقتی انسان به مرحله ای از متافیزیک برسد که بتواند فرافکنی روح را انجام دهد و بتواند روح را از بدن خود به اختیار خود خارج سازد آنوقت است که می بیند جهان و انرژی های کیهانی چگونه به بدن وارد می شوند ، در آن موقع است که می بیند بدن ما فقط این کالبد فیزیکی نیست و می تواند هاله اطراف بدن را ببیند و حتی محل های ورود و خروج انرژی را (چاکرا) درک می کند .دنیای پر رمز و راز متافیزیک می تواند ما را به نبض جهان وصل کند .

 

وقتی ما بتوانیم کالبد ها و جهان های وابسته با این کالبدها را بشناسیم با عشق بیشتری به دنبال حقیقت رفته  وقتی انسان از کالبد فیزیک به متافیزیک و بعد به کالبد عللی و بعد به کالبد ذهنی سفر می کند می فهمد که در این جهان چقدر نا آگاه است .از آنجا هر چه بیشتر به کالبدهای بالاتر مثل روحی و الهی و آسمانی سفر کنیم می بینیم که هیچ تر از هیچ هستیم ، و اونوقت هست که قدرت خداوند را نه اینکه می فهمیم بلکه درک می کنیم .

 

 

 

ما با این شناخت می توانیم خود آگاه ونا خود آگاه درونمان را با هم هماهنگ کنیم .

نا خود آگاه انسان بر تمام حقایقی که تا کنون تجربه کرده ایم  واقف است این شناخت به خود ،معرفت نسبت به خویشتن را که اولین قدم در فرآیند درگرگونی است را به همراه می آورد .ابتدا باید بخواهیم و این بزرگترین قدم محسوب می شود ، بعد از آن باید جهان پیرامون خود را با دید وسیع تری ببینیم و با جزییات بیشتری درکش کنیم سپس به خود و درونمان توجه کنیم بعد از آن است که من های درونمان شکسته می شود و هویت اصلی و ذات حقیقی نمایان می شود که همان ذات یا هویت معنوی می باشد و در این هنگام است که با عشقی عجیب به زندگی ادامه می دهیم و دید خود را نسبت به زندگی عوض می کنیم .

زمانی که بتوانیم دیده بصیرت خود را باز کنیم (چاکرای ششم به نام علمی آجنا) دیگر من نیستم بلکه من خدایی هستم ، من با خدا جمع می شم و می شویم ما.

 

 

 

 

متافیزیک و علوم ماورایی علمی است که ما را به دستیابی به سطوح بالاتری از خود آگاهی که از ناخود آگاهمان نشات می گیرد که همان ذهن باطنی ما است کمک می کند.می توان جنبه های مختلف شعور کیهانی (فرا آگاهی) را تجربه کرد و انرژی که از این راه بدست  می آوریم را در زندگی روزمره به کار گیریم و آشکار کنیم .برای این هدف باید تمرین کردوباید برای رهایی تلاش کرد.

 S.N . Goenka که مبدع سبک ویپاسانا (نوعی مراقبه ) می گوید:رهایی تنها با تمرین به دست می آید و نه هر گز با مباحثه محض.

 

مطمئنا همه می توانند اگر باور داشته باشندکه می توانند.

باید بتوانیم خدا را در وجود خودمان پیدا کینم آن وقت است که درهای رحمت و عشق خاوند برایمان گشوده می شود .

باید بدانیم که می توانیم بر هر مشکلی فائق آییم چون وجود مشکلات و مبارزه با آنها هست که  نشانه زنده بودن می باشدباید در هر شرایطی راه خود را پیدا کرده و مشکلات را کوچک و اهداف رابزرگ تر کنیم .

این پتانسیل درونی انسان است  که او را از دیگر مخلوقات جدا کرده پس اگر بخواهیم می توانیم چون ما روح خداوند و جنسی از خود خدا هستیمو این نکته هم که من در تجربه زندگی شخصی خودم بوده هیچ هدفی تنها با ندیشیدن و ارزوی آن را داشتن به دست نمی آید، باید گام برداشت ،باید تمرین کرد و مهمتر از همه بایدعشق داشت

.

 

مراتب عشق به ترتیب:

 

1:عشق به خود

2:عشق به تجلی الهی(مخلوق الهی)

3:عشق به خداوند(لازمه این عشق خودشکستن =محو شدن=بیرون آمدن از من من ها )

 

عاشق  تجلی الهی شدن=عاشق  خداوند شدن

 

 

2نکته بسیار مهم

*عشق با دوست داشتن کاملا متفاوت هست.

*هر قلب جای یک عشق هست.


موضوعات مرتبط: متافیزیک و علوم ماورا , ,

|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


مطالب مرتبط با این پست










می توانید دیدگاه خود را بنویسید

[Comment_Gavator]
mannnn در تاریخ : 1393/1/7/moon-queen - - گفته است :
[Comment_Content]


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 1414
بازدید کل : 87952
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 104
تعداد آنلاین : 1



Begin Translator Code -->

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرزمین اسرار و آدرس moon-queen.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 68
:: کل نظرات : 104

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 12

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 5
:: بازدید ماه : 1414
:: بازدید سال : 5604
:: بازدید کلی : 87952